نینیگولونینیگولو، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 30 روز سن داره

من و نی نی و باباش

اولین آمپول در زندگی

یه سفر 10 روزه رفتیم دبی و تو تازه متوجه شده بودی که اونجا هم شهر بازی داره و مارومجبور می کردی به تمامی مراکز تفریحی در تمامی مراکز خرید بریم سال قبل عقلت نمی رسید ولی امسال تلافیه پارسال رو در آوردی کلی هیجان داشتی وقتی سوار وسایل می شدی روزهای اول وقتی صدای مادر جون رو می شنیدی گریه می کردی که برگردیم ایران و من در زمانهایی با مادرجون صحبت می کردم که تو حضور نداشتی بعد از 10 روز بابا اکبر هم برگشت ایران و من و تو دایی میلاد موندیم که چشمت روز بد نبینه فردای اون روز تو تب کردی و من تا شب تو هتل بودم اما بی فایده بود با دایی میلاد رفتیم دکتر که اونجا متوجه شدیم تب 40 درجه داری و دکتر سریعا برات آمپول نوشت تو هیچ تصوری از آمپول نداشتی به غیر...
27 دی 1394
1